احكام مساقات
مسأله 2319 ـ اگر انسان با كسى قرارداد ببندد كه درختهاى ميوهرا كه درختها يا منافع آن، مال خود اوست و يا اختيار آن با اوست تا مدّت معيّنى به وى واگذار كند كه پرورش دهد و آبيارى نمايد و به مقدارى كه قرار مىگذارند از ميوه آن بردارد، اين معامله را مُساقات مىگويند.
مسأله 2320 ـ معامله مساقات در درختهايى مثل بيد و چنار كه ميوه نمىدهد صحيح نيست، ولى در مثل درخت حنا كه از برگ آن استفاده مىكنند يا درختى كه از گُل آن استفاده مىكنند اشكال ندارد.
مسأله 2321 ـ در معامله مُساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلكه اگر صاحب درخت به قصد مُساقات آن را واگذار كند و كسى كه كار مىكند به همين قصد تحويل بگيرد معامله صحيح است.
مسأله 2322 ـ مالك و كسى كه پرورش درختها را به عهده مىگيرد، بايد بالغ و عاقل باشند و كسى آنها را مجبور نكرده باشد و نيز مالك بايد سفيه يا مفلس نباشد ولى سفيه يا محجور نبودن در عامل (باغبان) شرط نيست، مگر اينكه مستلزم تصرّف مالى باشد.
مسأله 2323 ـ مدّت مُساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّل آن را معيّن كنند و آخر آن را موقعى قرار دهند كه ميوه آن سال به دست مىآيد صحيح است.
مسأله 2324 ـ بايد سهم هر كدام، نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد و اگر قرار بگذارند كه مثلاً صد من از ميوهها مال مالك و بقيه، مال كسى باشد كه كار مىكند، معامله باطل است، و اگر درختها مختلف باشند و مقدار حاصل هر نوع معلوم باشد، مىتوانند از هر نوعى سهم معيّنى براى هر كدام از طرفين قرار دهند.
مسأله 2325 ـ بايد قرار معامله مُساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند و اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند پس اگر كارى مانند آبيارى يا كار ديگر كه براى زياد شدن ميوه يا خوب شدن آن لازم است باقى مانده باشد، معامله صحيح است وگرنه اشكال دارد، اگرچه احتياج به كارى مانند چيدن ميوه و نگهدارى آن داشته باشد.
مسأله 2326 ـ معامله مُساقات در بوته خربزه و خيار و مانند اينها صحيح نيست.
مسأله 2327 ـ درختى كه از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مىكند و به آبيارى احتياج ندارد، اگر به كارهاى ديگر مانند بيل زدن و كود دادن محتاج باشد، معامله مُساقات در آن صحيح است، ولى چنانچه آن كارها در زياد شدن يا خوب شدن ميوه اثرى نداشته باشد معامله مُساقات اشكال دارد.
مسأله 2328 ـ دو نفرى كه مُساقات كردهاند، با رضايت يكديگر مىتوانند معامله را به هم بزنند، و نيز اگر در ضمن خواندن صيغه مُساقات شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قرارى كه گذاشتهاند به هم زدن معامله اشكال ندارد، بلكه اگر در معامله شرطى كنند و عملى نشود، كسى كه به نفع او شرط كردهاند، مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2329 ـ اگر مالك بميرد، معامله مُساقات به هم نمىخورد و ورثه به جاى او هستند.
مسأله 2330 ـ اگر كسى كه پرورش درختها به او واگذار شده بميرد چنانچه در عقد شرط نكرده باشند كه خودش آن كار را انجام دهد، ورثهاش به جاى او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند، حاكم شرع از مال ميّت، اجير مىگيرد و حاصل را بين ورثه ميّت و مالك قسمت مىكند و اگر شرط كرده باشند كه خود او درختها را پرورش نمايد، با مُردن او معامله به هم مىخورد.
مسأله 2331 ـ اگر مالك شرط كند كه تمام حاصل براى او باشد، مُساقات باطل است؛ و ميوه مال مالك مىباشد و كسى كه كار مىكند نمىتواند مطالبه اجرت نمايد ولى اگر باطل بودن مُساقات به جهت ديگر باشد كسى كه درختها را پرورش داده در صورتى كه به امر مالك كار كرده باشد مزد كارش را از مالك طلبكار است.
مسأله 2332 ـ اگر زمينى را به باغبانى واگذار كند كه در آن درخت بكارد و آنچه عمل مىآيد مال هر دو باشد، معامله باطل است؛ پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده، بعد از پرورش هم مال اوست و بايد مزد باغبان را بدهد، و اگر مال باغبان بوده بعد از پرورش هم مال اوست و مىتواند آنها را بكند، ولى بايد گودالهايى را كه به واسطه كندن درختها پيدا شده پر كند و اجاره زمين را از روزى كه درختها را كاشته به صاحب زمين بدهد و مالك هم مىتواند او را مجبور نمايد كه درختها را بكند و اگر به واسطه كندن درخت، عيبى در آن پيدا
شود، بايد تفاوت قيمت آن را به صاحب درخت بدهد و نمىتواند او را مجبور كند كه با اجاره يا بدون اجاره درخت را در زمين باقى بگذارد.