مسائل متفرّقه

مسائل متفرّقه زكات

مسأله 2024 ـ موقعى كه گندم و جو را از كاه جدا مى‏كنند و موقع خشك شدن خرما و انگور، انسان بايد زكات را به فقير بدهد يا از مال خود جدا كند. و زكات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم بايد به فقير بدهد، يا از مال خود جدا نمايد. ولى بعد از جدا كردن اگر منتظر فقير معيّنى باشد، يا بخواهد به فقيرى بدهد كه از جهتى برترى دارد، مى‏تواند زكات را به انتظار او ولو تا چند ماه نگهدارد.
مسأله 2025 ـ بعد از جدا كردن زكات لازم نيست فوراً آن را به مستحق بدهد ولى اگر به كسى كه مى‏شود زكات داد دسترسى دارد، لازم است كه دادن زكات را تأخير نيندازد مگر اينكه منتظر مستحقّ خاصّى باشد.
مسأله 2026 ـ كسى كه مى‏تواند زكات را به مستحق برساند اگر ندهد و بواسطه كوتاهى او از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2027 ـ كسى كه مى‏تواند زكات را به مستحق برساند، اگر زكات را ندهد، و بدون آن كه در نگهدارى آن كوتاهى كند از بين برود، چنانچه غرض صحيحى در تأخير زكات نداشته بايد عوض آن را بدهد، ولى اگر غرض صحيحى داشته مثلاً فقير معيّنى را در نظر داشته يا مى‏خواسته تدريجا به فقرا برساند، ضامن نيست.
مسأله 2028 ـ اگر زكات را از خود مال كنار بگذارد، مى‏تواند در بقيه آن تصرّف كند و اگر از مال ديگرش كنار بگذارد، مى‏تواند در تمام مال تصرّف نمايد.
مسأله 2029 ـ انسان نمى‏تواند زكاتى را كه كنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى بجاى آن بگذارد.
مسأله 2030 ـ اگر از زكاتى كه كنار گذاشته منفعتى ببرد مثلاً گوسفندى كه براى زكات گذاشته برّه بياورد، مال فقير است.
مسأله 2031 ـ اگر موقعى كه زكات را كنار مى‏گذارد مستحقّى حاضر باشد، بهتر است زكات را به او بدهد، مگر كسى را در نظر داشته باشد كه دادن زكات به او از جهتى بهتر باشد.
مسأله 2032 ـ اگر با عين مالى كه براى زكات كنار گذاشته براى خودش تجارت كند صحيح نيست و اگر با اجازه حاكم شرع براى مصحلت زكات تجارت كند، تجارت صحيح و نفعش مال زكات است.
مسأله 2033 ـ اگر پيش از آن كه زكات بر او واجب شود، چيزى بابت زكات به فقير بدهد، زكات حساب نمى‏شود و بعد از آن كه زكات بر او واجب شد، اگر چيزى را كه به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقى‏باشد، مى‏تواند چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
مسأله 2034 ـ فقيرى كه مى‏داند زكات بر انسان واجب نشده، نمى‏تواند چيزى از باب زكات از او بگيرد و اگر بگيرد و پيش او تلف شود ضامن است پس موقعى كه زكات بر انسان واجب مى‏شود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مى‏تواند عوض چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب كند.
مسأله 2035 ـ فقيرى كه نمى‏داند زكات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زكات بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمى‏تواند عوض آن را بابت زكات حساب كند.
مسأله 2036 ـ مستحب است زكات گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهاى آبرومند بدهد و در دادن زكات، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و كمال را بر غير آنان، و كسانى را كه اهل سؤال نيستند بر اهل سؤال مقدّم بدارد. ولى اگر دادن زكات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر باشد، مستحب است زكات را به او بدهد.
مسأله 2037 ـ بهتر است زكات را آشكار، و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.
مسأله 2038 ـ اگر در شهر كسى كه مى‏خواهد زكات بدهد مستحقّى نباشد و نتواند زكات را به مصرف ديگرى هم كه براى آن معيّن شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد كه بعداً مستحق پيدا كند بايد زكات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زكات برساند، و مخارج بردن به آن شهر به عهده او نيست و مى‏تواند مخارج بردن به آن شهر را از زكات بردارد گرچه احتياط مستحب است كه خودش بدهد ولى اگر زكات تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2039 ـ اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، مى‏تواند زكات را به شهر ديگر ببرد. ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زكات تلف شود ضامن است، مگر آن كه با اجازه حاكم شرع برده باشد.
مسأله 2040 ـ اجرت وزن كردن، پيمانه نمودن گندم و جو و كشمش و خرمايى‏را كه براى زكات مى‏دهد، بنا بر احتياط مستحب با خود اوست و اگر پرداخت نكرد و با فقير هم در مورد اجرت آن مصالحه نكردند از زكات داده مى‏شود.
مسأله 2041 ـ كسى كه 2 مثقال و 15 نخود نقره يا بيشتر، از بابت زكات بدهكار است، مى‏تواند كمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره هم به يك فقير بدهد و نيز اگر غير نقره چيز ديگرى مثل گندم و جو بدهكار باشد و قيمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره هم برسد مى‏تواند به يك فقير كمتر از آن بدهد.
مسأله 2042 ـ مكروه است انسان از مستحق درخواست كند كه زكاتى را كه از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را كه گرفته بفروشد بعد از آن كه به قيمت رساند، كسى كه زكات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدّم است.
مسأله 2043 ـ اگر شك كند زكاتى را كه بر او واجب بوده داده يا نه و مال زكات‏دار موجود باشد بايد زكات را بدهد و اگر عين آن مال تلف شده زكات بر او واجب نيست.
مسأله 2044 ـ فقير نمى‏تواند زكات را به كمتر از مقدار آن صلح كند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زكات قبول نمايد، يا زكات را از مالك بگيرد و به او ببخشد. ولى كسى كه زكات زيادى بدهكار است و فقير شده و نمى‏تواند زكات را بدهد و اميد هم ندارد كه دارا شود چنانچه بخواهد توبه كند، فقير مى‏تواند زكات را از او بگيرد و به او ببخشد.
مسأله 2045 ـ انسان مى‏تواند از زكات، قرآن يا كتاب دينى يا كتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگرچه بر اولاد خود و بر كسانى وقف كند كه خرج آنان بر او واجب است. و نيز مى‏تواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 2046 ـ انسان نمى‏تواند از زكات، ملك بخرد و بر اولاد خود يا بر كسانى‏كه مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد كه عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 2047 ـ فقير مى‏تواند براى رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زكات بگيرد، ولى اگر به مقدار خرج سالش زكات گرفته باشد، براى زيارت و مانند آن نمى‏تواند از سهم فقرا زكات بگيرد ولى از سهم سبيل اللّه‏ مى‏تواند.
مسأله 2048 ـ اگر مالك، فقيرى را وكيل كند كه زكات مال او را بدهد چنانچه آن فقير يقين دارد كه قصد مالك اين بوده كه خود آن فقير از زكات برندارد، نمى‏تواند چيزى از آن را براى خودش بردارد، و اگر يقين داشته باشد كه قصد مالك اين نبوده و يا اينكه احتمال بدهد، براى خودش هم مى‏تواند بردارد.
مسأله 2049 ـ اگر فقير شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره را بابت زكات بگيرد، چنانچه شرطهايى كه براى واجب شدن زكات گفته شد در آنها جمع شود بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 2050 ـ اگر دو نفر در مالى كه زكات آن واجب شده با هم شريك باشند و يكى از آنان زكات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم كنند، چنانچه بداند شريكش زكات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش هم اشكال دارد.
مسأله 2051 ـ كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و كفّاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالى كه خمس يا زكات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس و زكات را بدهد و اگر از بين رفته باشد، مى‏تواند خمس يا زكات را بدهد، يا كفّاره و نذر و قرض و مانند اينها را ادا نمايد.
مسأله 2052 ـ كسى كه خمس يا زكات بدهكار است و حَجّة الاسلام بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد و مال او براى همه آنها كافى نباشد چنانچه مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زكات را بدهند و بقيه مال او را بر حج و قرض قسمت نمايند و اگر مالى كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را صرف حج بنمايند و در صورتى كه چيزى باقى باشد به خمس و زكات و قرض قسمت نمايند.
مسأله 2053 ـ كسى كه مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نكند مى‏تواند براى معاش خود كسب كند، چنانچه تحصيل آن علم، واجب يا مستحب باشد مى‏شود به او زكات داد و اگر تحصيل آن علم واجب يا مستحب نباشد، زكات دادن به او جائز نمى‏باشد مگر اينكه عنوان فقير بر او صدق كند.