استحاضه
يكى از خونهايى كه از زن خارج مىشود خون استحاضه است و زن را در موقع ديدن اين خون، مستحاضه مىگويند.
مسأله 392 ـ خون استحاضه در بيشتر اوقات زرد رنگ و سرد است و بدون فشار و سوزش بيرون مىآيد و غليظ هم نيست، ولى ممكن است گاهى سياه يا سرخ و گرم و غليظ باشد و با فشار و سوزش بيرون آيد.
مسأله 393 ـ استحاضه سه قسم است: قليله، متوسّطه و كثيره. استحاضه قليله آن است كه خون، فقط به ظاهر پنبهاى كه زن داخل فرج مىنمايد برسد و در آن نفوذ نكند. استحاضه متوسّطه آن است كه خون در پنبه فرو رود و از طرف ديگر ظاهر شود ولى به دستمالى كه معمولاً زنها براى جلوگيرى از خون مىبندند، جارى نشود. استحاضه كثيره آن است كه خون از پنبه به دستمال جارى شود.
احكام استحاضه
مسأله 394 ـ در استحاضه قليله بايد زن براى هر نماز يك وضو بگيرد و ظاهر فرج را هم اگر خون به آن رسيده، آب بكشد و بنابر احتياط مستحب پنبه را عوض كند يا آب بكشد.
مسأله 395 ـ در استحاضه متوسطه علاوه بر كارهايى كه در استحاضه قليله گفته شد بايد در هر شبانه روز يك غسل قبل از نماز صبح بجا آورد و اگر در بين نماز يا قبل از آن استحاضه كثيره او شروع شود بايد براى آن نماز غسل كند چه نماز صبح باشد يا ظهر يا عصر و يا مغرب و عشاء.
مسأله 396 ـ اگر پيش از نماز يا در بين نماز خون استحاضه متوسّطه ببيند بايد براى آن نماز غسل كند.
مسأله 397 ـ در استحاضه كثيره علاوه بر كارهاى استحاضه متوسّطه ـ كه در مسأله پيش گفته شد ـ بايد براى هر نماز دستمال را عوض كند، يا آب بكشد و يك غسل براى نماز ظهر و عصر و يكى براى نماز مغرب و عشا به جا آورد و بين نماز ظهر و عصر فاصله نيندازد و اگر فاصله بيندازد بايد براى نماز عصر دوباره غسل كند و نيز اگر بين نماز مغرب و عشا فاصله بيندازد بايد براى نماز عشا دوباره غسل نمايد.
مسأله 398 ـ اگر خون استحاضه، پيش از وقت نماز هم بيايد اگرچه زن براى آن خون، وضو و غسل انجام داده باشد بنابر احتياط واجب بايد در موقع نماز، وضو و غسل را بجا آورد.
مسأله 399 ـ مستحاضه متوسّطه كه بايد وضو بگيرد و غسل كند، هر كدام را اوّل به جا آورد صحيح است، ولى بهتر آن است كه اوّل وضو بگيرد.
مسأله 400 ـ اگر استحاضه قليله زن، بعد از نماز صبح، متوسّطه شود، بايد براى نماز ظهر و عصر غسل كند و اگر بعد از نماز ظهر و عصر متوسّطه شود، بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
مسأله 401 ـ اگر استحاضه قليله يا متوسّطه زن بعد از نماز صبح كثيره شود بايد براى نماز ظهر و عصر يك غسل و براى نماز مغرب و عشا غسل ديگرى بجا آورد، و اگر بعد از نماز ظهر و عصر كثيره شود، بايد براى نماز مغرب و عشا غسل نمايد.
مسأله 402 ـ مستحاضه كثيره يا متوسّطه اگر پيش از داخل شدن وقت نماز، براى نماز غسل كند، غسل او باطل است ولى اگر نزديك اذان صبح براى نماز شب غسل كند و نماز شب را بخواند احتياط مستحب آن است كه بعد از داخل شدن صبح، دوباره غسل را بجا آورد.
مسأله 403 ـ زن مستحاضه، براى هر نمازى چه واجب باشد و چه مستحب، بايد وضو بگيرد و نيز اگر بخواهد نمازى را كه خوانده احتياطا دوباره بخواند، بايد تمام كارهايى را كه براى استحاضه گفته شد انجام دهد. ولى براى خواندن نماز احتياط و سجده فراموش شده و تشهّد فراموش شده و سجده سهو، اگر آنها را بعد از نماز فوراً بجا آورد لازم نيست كارهاى استحاضه را انجام دهد.
مسأله 404 ـ زن مستحاضه بعد از آن كه خونش قطع شد، فقط براى نماز اوّلى كه مىخواند، بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد و براى نمازهاى بعد لازم نيست.
مسأله 405 ـ اگر زن نداند استحاضه او چه قسم است، موقعى كه مىخواهد نماز بخواند مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد و بعد از آن كه فهميد استحاضه او كدام يك از آن سه قسم است كارهايى را كه براى آن قسم دستور داده شده انجام دهد ولى اگر بداند تا وقتىكه مىخواهد نماز بخواند استحاضه او تغيير نمىكند، پيش از داخل شدن وقت هم مىتواند خود را وارسى نمايد.
مسأله 406 ـ زن مستحاضه اگر پيش از آن كه خود را وارسى كند، مشغول نماز شود، چنانچه قصد قربت داشته و به وظيفه خود عمل كرده، مثلاً استحاضهاش قليله بوده و به وظيفه استحاضه قليله عمل نموده، نماز او صحيح است و اگر قصد قربت نداشته يا عمل مطابق وظيفهاش نبوده مثل آن كه استحاضه او متوسّطه بوده و به وظيفه قليله رفتار كرده، نماز او باطل است.
مسأله 407 ـ زن مستحاضه اگر نتواند خود را وارسى نمايد، بايد به آنچه يقين دارد وظيفه اوست عمل كند، مثلاً اگر نمىداند استحاضه او قليله است يا متوسّطه، بايد كارهاى استحاضه قليله را انجام دهد و اگر نمىداند متوسّطه است يا كثيره، بايد كارهاى استحاضه متوسّطه را انجام دهد؛ ولى اگر بداند سابقا كدام يك از آن سه قسم بوده بايد به وظيفه همان قسم رفتار نمايد.
مسأله 408 ـ اگر خون استحاضه در باطن باشد و بيرون نيايد، وضو و غسل باطل نمىشود و اگر بيرون بيايد هر چند كم باشد، وضو و غسل را به تفصيلى كه گذشت باطل مىكند. زن مستحاضه اگر بعد از نماز خود را وارسى كند و خون نبيند اگرچه بداند دوباره خون مىآيد، با وضويى كه دارد مىتواند نماز بخواند.
مسأله 409 ـ زن مستحاضه اگر بداند از وقتى كه مشغول وضو يا غسل شده خونى از او بيرون نيامده و تا بعد از نماز هم خون در داخل فرج نيست و بيرون نمىآيد، مىتواند خواندن نماز را تأخير بيندازد.
مسأله 410 ـ اگر مستحاضه بداند كه پيش از گذشتن وقت نماز، به كلّى پاك مىشود، يا به اندازه خواندن نماز خون بند مىآيد بايد صبر كند و نماز را در وقتى كه پاك است بخواند.
مسأله 411 ـ اگر بعد از وضو و غسل، خون در ظاهر قطع شود و مستحاضه بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد، به مقدارى كه وضو و غسل و نماز را بجا آورد، به كلّى پاك مىشود، بايد نماز را تأخير بيندازد و موقعى كه به كلّى پاك شد، دوباره وضو و غسل را بجا آورد و نماز را بخواند. و اگر وقت نماز تنگ شد، اگر مىتواند تيمّم كند و اگر وقت نيست با همان حال نماز بخواند و بعد احتياطا قضا نمايد.
مسأله 412 ـ مستحاضه كثيره و متوسّطه وقتى به كلّى از خون پاك شد بايد غسل كند، ولى اگر بداند از وقتى كه براى نماز قبل، مشغول غسل شده ديگر خون نيامده لازم نيست دوباره غسل نمايد.
مسأله 413 ـ مستحاضه قليله بعد از وضو و مستحاضه متوسّطه بعد از غسل و وضو و مستحاضه كثيره بعد از غسل، بايد فوراً مشغول نماز شود، ولى گفتن اذان و اقامه و خواندن دعاهاى قبل از نماز اشكال ندارد و در نماز هم مىتواند كارهاى مستحب مثل قنوت و غير آن را بجا آورد.
مسأله 414 ـ زن مستحاضه اگر بين غسل و نماز فاصله بيندازد، بايد دوباره غسل كند و بلافاصله مشغول نماز شود، ولى اگر خون در داخل فضاى فرج نيايد غسل لازم نيست. اگر خون استحاضه زن جريان داشته باشد و قطع نشود، چنانچه براى او ضرر نداشته باشد، بايد پيش از غسل و بعد از آن بوسيله پنبه از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند، ولى اگر هميشه جريان ندارد، فقط بايد بعد از وضو و غسل از بيرون آمدن خون جلوگيرى نمايد و چنانچه كوتاهى كند و خون بيرون آيد، بنابر احتياط مستحب دوباره غسل كند و در مستحاضه متوسّطه وضو هم بگيرد و اگر نماز هم خوانده بنابر احتياط مستحب دوباره بخواند.
مسأله 415 ـ اگر در موقع غسل، خون قطع نشود، غسل صحيح است، ولى اگر در بين غسل، استحاضه متوسّطه، كثيره شود، چنانچه مشغول غسل بوده همان را از سر بگيرد.
مسأله 416 ـ احتياط مستحب آن است كه زن مستحاضه در تمام روزى كه روزه است به مقدارى كه مىتواند از بيرون آمدن خون جلوگيرى كند.
مسأله 417 ـ بنابر احتياط واجب روزه زن مستحاضه كثيره در صورتى صحيح است كه در روز غسلهايى را كه براى نمازهاى روزش واجب است، انجام دهد، و بنابر احتياط واجب غسل نماز مغرب و عشاى آن روز را نيز بجا آورد.
مسأله 418 ـ اگر بعد از نماز عصر، مستحاضه شود و تا غروب غسل نكند روزه او صحيح است.
مسأله 419 ـ اگر استحاضه قليله زن پيش از نماز، متوسّطه يا كثيره شود بايد كارهاى متوسّطه يا كثيره را كه گفته شد انجام دهد. و اگر استحاضه متوسّطه، كثيره شود بايد كارهاى استحاضه كثيره را انجام دهد و چنانچه براى استحاضه متوسّطه غسل كرده باشد فايده ندارد و بايد دوباره براى كثيره غسل كند.
مسأله 420 ـ اگر در بين نماز، استحاضه متوسّطه زن كثيره شود، بايد نماز را بشكند و براى استحاضه كثيره غسل كند و كارهاى ديگر آن را انجام دهد و همان نماز را بخواند. و اگر براى غسل وقت ندارد، بايد تيمّم كند، ولى اگر براى تيمّم هم وقت ندارد نمىتواند نماز را بشكند و احتياطا بايد نماز را تمام كند و بنابر احتياط واجب قضا نمايد و همچنين است اگر در بين نماز، استحاضه قليله او متوسّطه يا كثيره شود.
مسأله 421 ـ اگر در بين نماز، خون بند بيايد و مستحاضه نداند كه در باطن هم قطع شده يا نه، چنانچه بعد از نماز بفهمد قطع شده بوده، بنابر احتياط واجب بايد وضو، غسل و نماز را دوباره بجا آورد.
مسأله 422 ـ اگر استحاضه كثيره، متوسّطه شود، بايد براى نماز اوّل عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل متوسّطه را بجا آورد. مثلاً اگر پيش از نماز ظهر استحاضه كثيره متوسّطه شود، بايد براى نماز ظهر غسل كند و براى نماز عصر و مغرب و عشا فقط وضو بگيرد.
مسأله 423 ـ اگر خون مستحاضه كثيره قطع شود و دوباره بيايد حكم استحاضه كثيره جارى مىگردد يعنى بايد براى هر نماز يك غسل بجا آورد و اگر دو نماز را با هم مىخواند يك غسل كافى است ولى اگر بعد از غسل و پيش از نماز خون كاملاً قطع شود بايد دوباره غسل كند و اگر وقت تنگ باشد كه نتواند مجددا غسل كند يا تيمم نمايد و نماز را در وقت بخواند مىتواند با همان غسل اوّلى نماز را بخواند و بنابر احتياط نماز را قضا كند.
مسأله 424 ـ اگر استحاضه كثيره قليله شود، بايد براى نماز اوّل، عمل كثيره و براى نمازهاى بعد عمل قليله را انجام دهد. و نيز اگر استحاضه متوسّطه قليله شود بايد براى نماز اوّل، عمل متوسّطه و براى نمازهاى بعد عمل قليله را بجا آورد.
مسأله 425 ـ اگر مستحاضه يكى از كارهايى را كه بر او واجب مىباشد حتّى عوض كردن پنبه را ترك كند، نمازش باطل است.
مسأله 426 ـ مستحاضه قليله اگر بخواهد غير از نماز كارى انجام دهد، كه شرط آن وضو داشتن است، مثلاً بخواهد جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند بايد وضو بگيرد و وضويى كه براى نماز گرفته بنابر احتياط واجب كافى نيست.
مسأله 427 ـ مستحاضهاى كه غسلهاى واجب خود را به جا آورده، رفتن او در مسجد و توقّف در آن و خواندن آيهاى كه سجده واجب دارد و نزديكى شوهر با او حلال است، اگرچه كارهاى ديگرى را كه براى نماز انجام مىداد مثل عوض كردن پنبه و دستمال، انجام نداده باشد.
مسأله 428 ـ اگر زن در استحاضه كثيره يا متوسّطه بخواهد پيش از وقت نماز جايى از بدن خود را به خطّ قرآن برساند، فقط وضو كفايت مىكند.
مسأله 429 ـ نماز آيات بر مستحاضه واجب است. و بايد براى نماز آيات هم كارهايى را كه براى نماز يوميّه گفته شد انجام دهد.
مسأله 430 ـ هرگاه در وقت نماز يوميّه نماز آيات بر مستحاضه واجب شود اگرچه بخواهد هر دو را پشت سر هم بجا آورد بايد براى نماز آيات هم تمام كارهايى را كه براى نماز يوميّه او واجب است انجام دهد.
مسأله 431 ـ اگر زن مستحاضه بخواهد نماز قضا بخواند، بايد براى هر نماز كارهايى را كه براى نماز ادا بر او واجب است بجا آورد.
مسأله 432 ـ اگر زن بداند خونى كه از او خارج مىشود خون زخم نيست و شرعاً حكم حيض و نفاس را ندارد بنابر احتياط واجب بايد به دستور استحاضه عمل كند، بلكه اگر شك داشته باشد كه خون استحاضه است يا خونهاى ديگر، چنانچه نشانه آنها را نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد كارهاى استحاضه را انجام دهد.
حيض
حيض خونى است كه غالبا در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مىشود و زن را در موقع ديدن خون حيض، حائض مىگويند.
مسأله 433 ـ خون حيض در بيشتر اوقات، غليظ و گرم و رنگ آن سرخ مايل به سياهى يا سرخ است و با فشار و كمى سوزش بيرون مىآيد.
مسأله 434 ـ زنهاى سيّده، بعد از تمام شدن شصت سال يائسه مىشوند يعنىخون حيض نمىبينند و زنهايى كه سيّده نيستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال يائسه مىشوند.
مسأله 435 ـ خونى كه دختر، پيش از تمام شدن نُه سال و زن، بعد از يائسه شدن مىبيند حيض نيست.
مسأله 436 ـ زن حامله و زنى كه بچّه شير مىدهد، ممكن است حيض ببينند.
مسأله 437 ـ دخترى كه نمىداند نه سالش تمام شده يا نه اگر خونى ببيند كه نشانههاى حيض را نداشته باشد حيض نيست. و اگر نشانههاى حيض را داشته باشد حيض است و معلوم مىشود نه سال او تمام شده است.
مسأله 438 ـ زنى كه شك دارد يائسه شده يا نه، اگر خونى ببيند و نداند حيض است يا نه، بايد بنا بگذارد كه يائسه نشده است.
مسأله 439 ـ مدّت حيض كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نمىشود و اگر مختصرى هم از سه روز كمتر باشد، حيض نيست.
مسأله 440 ـ بايد سه روز اوّل حيض، پشت سر هم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببيند و يك روز پاك شود و دوباره يك روز خون ببيند حيض نيست اگرچه احتياط مستحب است كه در روزهايى كه خون مىبيند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه جمع نمايد.
مسأله 441 ـ لازم نيست در تمام سه روز خون بيرون بيايد، بلكه اگر در فرج خون باشد كافى است و چنانچه در بين سه روز مختصرى پاك شود و مدّت پاك شدن به قدرى كم باشد كه بگويند در تمام سه روز در فرج خون بوده، باز هم حيض است.
مسأله 442 ـ لازم نيست شب اوّل و شب چهارم خون ببيند، ولى بايد در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از اذان صبح روز اوّل تا غروب روز سوم پشت سر هم خون بيايد، يا در وسطهاى روز اوّل شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هيچ خون قطع نشود، حيض است.
مسأله 443 ـ اگر سه روز پشت سر هم خون ببيند و پاك شود، چنانچه دوباره خون ببيند و روزهايى كه خون ديده و در وسط پاك بوده روى هم از ده روز بيشتر نشود روزهايى هم كه در وسط پاك بوده حيض است.
مسأله 444 ـ اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون دُمل است يا خون حيض، چنانچه نداند دُمل در طرف چپ است يا طرف راست در صورتى كه ممكن باشد مقدارى پنبه داخل كند و بيرون آورد پس اگر خون از طرف چپ بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد خون دمل است و اگر ممكن نباشد كه وارسى كند در صورتى كه مىداند خون سابق حيض بوده حيض قرار دهد و اگر دُمل بوده خون دُمل قرار دهد و اگر نمىداند خون حيض بوده يا دمل بنابر احتياط واجب همه چيزهايى را كه بر حائض حرام است ترك كند و همه عبادتهايى را كه زن غير حائض انجام مىدهد بجا آورد.
مسأله 445 ـ اگر خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند خون حيض است يا زخم، اگر قبلاً حيض بوده حيض، و اگر پاك بوده پاك قرار دهد، و چنانچه نمىداند پاك بوده يا حيض، بنابر احتياط واجب همه چيزهايى را كه بر حائض حرام است ترك كند و همه عبادتهايى كه زن غير حائض انجام مىدهد بجا آورد.
مسأله 446 ـ اگر خونى ببيند و شك كند كه خون حيض است يا نفاس، چنانچه شرايط حيض را داشته باشد، بايد حيض قرار دهد.
مسأله 447 ـ اگر خونى ببيند كه نداند خون حيض است يا بكارت، بايد خود را وارسى كند، يعنى مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند، بعد بيرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بكارت است و اگر به همه آن رسيده، حيض مىباشد.
مسأله 448 ـ اگر كمتر از سه روز خون ببيند و پاك شود و بعد سه روز خون ببيند خون دوم حيض است و خون اوّل اگرچه در روزهاى عادتش باشد حيض نيست.
احكام حائض
مسأله 449 ـ چند چيز بر حائض حرام است:
اوّل: عبادتهايى كه مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهايى كه وضو و غسل و تيمّم براى آنها لازم نيست، مانند نماز ميّت، مانعى ندارد.
دوم: تمام چيزهايى كه بر جنب حرام است و در احكام جنابت گفته شد.
سوم: جماع كردن در فرج، كه هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلكه احتياط واجب آن است كه مقدار كمتر از ختنه گاه را هم داخل نكند و در دُبُر زن حائض، وطىكردن، كراهت شديده دارد.
مسأله 450 ـ جماع كردن در روزهايى هم كه حيض زن قطعى نيست ولى شرعا بايد از ايّام حيض شمرده شود، حرام است. پس زنى كه بيشتر از ده روز خون مىبيند و بايد به دستورى كه بعداً گفته مىشود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمىتواند در آن روزها با او نزديكىنمايد.
مسأله 451 ـ اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اوّل آن، با زن خود در قُبُل جماع كند، مستحب است هيجده نخود طلا كفّاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع كند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع كند، چهار نخود و نيم بدهد. مثلاً زنى كه شش روز خون حيض مىبيند، اگر شوهرش در شب يا روز اوّل و دوم با او جماع كند مستحب است هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم چهار نخود و نيم بدهد.
مسأله 452 ـ اگر كسى هم در قسمت اوّل و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض، با زن خود جماع كند، مستحب است هر سه كفّاره را كه روى هم سى و يك نخود و نيم مىشود بدهد.
مسأله 453 ـ اگر با زن حائض چند مرتبه جماع كند و در بين آنها كفّاره ندهد احتياط مستحب آن است كه براى هر جماع يك كفّاره بدهد.
مسأله 454 ـ اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتياط مستحب بايد كفّاره بدهد.
مسأله 455 ـ اگر مرد با زن حائض زنا كند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اين كه عيال خود اوست جماع نمايد، احتياط مستحب آن است كه كفّاره بدهد.
مسأله 456 ـ كسى كه نمىتواند كفّاره بدهد بهتر آن است كه صدقهاى به فقير بدهد و اگر نمىتواند استغفار كند، و هر وقت توانست بنابر احتياط مستحب كفّاره را بدهد.
مسأله 457 ـ طلاق دادن زن در حال حيض، به طورى كه در كتاب طلاق گفته مىشود باطل است.
مسأله 458 ـ اگر زن بگويد: حائضم يا از حيض پاك شدهام، بايد حرف او را قبول كرد مگر اين كه مورد سوء ظن باشد.
مسأله 459 ـ اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
مسأله 460 ـ اگر زن در بين نماز شك كند كه حائض شده يا نه، نماز او صحيح است؛ ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز حائض شده نمازى كه خوانده باطل است.
مسأله 461 ـ بعد از آن كه زن از خون حيض پاك شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى ديگرى كه بايد با وضو يا غسل يا تيمّم بجا آورده شود، غسل كند. و دستور آن مثل غسل جنابت است، ولى براى نماز بنابر احتياط مستحب پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد. و اگر پيش از غسل وضو بگيرد بهتر است.
مسأله 462 ـ بعد از آن كه زن از خون حيض، پاك شد، اگرچه غسل نكرده باشد، طلاق او صحيح است، و شوهرش هم مىتواند با او جماع كند، ولى جماع قبل از غسل كراهت دارد. امّا كارهاى ديگرى كه در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقّف در مسجد و مسّ خطّ قرآن، تا غسل نكند بر او حلال نمىشود.
مسأله 463 ـ نمازهاى يوميّهاى كه زن در حال حيض نخوانده، قضا ندارد، ولى نمازهاى واجب ديگر و روزههاى واجب را بايد قضا نمايد.
مسأله 464 ـ رگاه وقت نماز داخل شود و بداند كه اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مىشود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 465 ـ اگر زن نماز را تأخير بيندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجبات يك نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و كند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بكند، مثلاً زنى كه مسافر نيست اگر در اوّل ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مىشود كه به مقدار خواندن چهار ركعت نماز ـ به دستورى كه گفته شد ـ از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود و براى كسى كه مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو ركعت كافى است و نيز بايد ملاحظه تهيه شرايطى را كه دارا نيست بنمايد، پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدّمات و خواندن يك نماز وقت بگذرد و حائض شود قضا واجب است وگرنه واجب نيست.
مسأله 466 ـ اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاك شود و به اندازه غسل و وضو و مقدّمات ديگر نماز مانند تهيه كردن لباس يا آب كشيدن آن و خواندن يك ركعت نماز يا بيشتر از يك ركعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 467 ـ اگر زن حائض به اندازه غسل وقت ندارد، ولى مىتواند با تيمّم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، امّا اگر گذشته از تنگى وقت تكليفش تيمّم است، مثل آن كه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمّم كند و آن نماز را بخواند.
مسأله 468 ـ اگر زن حائض بعد از پاك شدن شك كند كه براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند.
مسأله 469 ـ اگر به خيال اين كه به اندازه تهيه مقدّمات نماز و خواندن يك ركعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 470 ـ مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاك نمايد و پنبه و دستمال را عوض كند و وضو بگيرد و اگر نمىتواند وضو بگيرد تيمّم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذكر و دعا و صلوات و قرائت قرآن شود.
مسأله 471 ـ همراه داشتن قرآن و رساندن جايى از بدن به حاشيه و مابين خطهاى قرآن و نيز خضاب كردن به حنا و مانند آن براى حائض مكروه است.
اقسام زنهاى حائض
مسأله 472 ـ زنهاى حائض بر شش قسمند:
اوّل: صاحب عادت وقتيه و عدديه؛ و آن زنى است كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن خون حيض ببيند و شماره روزهاى حيض او هم در هر دو ماه يك اندازه باشد، مثل آن كه دو ماه پشت سر هم از اوّل ماه تا هفتم خون ببيند.
دوم: صاحب عادت وقتيه؛ و آن زنى است ك دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن، خون حيض ببيند، ولى شماره روزهاى حيض او در هر دو ماه يك اندازه نباشد مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه خون ببيند ولى ماه اوّل روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك مىشود.
سوم: صاحب عادت عدديه؛ و آن زنى است كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم به يك اندازه باشد ولى وقت ديدن آن دو خون يكى نباشد مثل آن كه ماه اوّل از پنجم تا دهم و ماه دوم از دوازدهم تا هفدهم خون ببيند.
چهارم: مضطربه؛ و آن زنى است كه چند ماه خون ديده، ولى عادت معيّنى پيدا نكرده يا عادتش به هم خورده و عادت تازهاى پيدا نكرده است.
پنجم: مبتدئه، و آن زنى است كه دفعه اوّل خون ديدن او است.
ششم: ناسيه، و آن زنى است كه عادت خود را فراموش كرده است. و هر كدام اينها احكامى دارند كه در مسائل آينده گفته مىشود.
صاحب عادت وقتيه و عدديه
مسأله 473 ـ زنهايى كه عادت وقتيه و عدديه دارند سه دستهاند:
اوّل: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن، خون حيض ببيند و در وقت معيّن هم پاك شود، مثلاً دو ماه پشت سر هم از روز اوّل ماه، خون ببيند و روز هفتم پاك شود كه عادت حيض اين زن از اوّل ماه تا هفتم است.
دوم: زنى كه از خون پاك نمىشود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز معيّن مثلاً از اوّل ماه تا هشتم خونى كه مىبيند نشانههاى حيض را دارد، يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد. و بقيه خونهاى او نشانههاى استحاضه را دارد كه عادت او از اوّل ماه تا هشتم مىشود.
سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن مثلاً اول ماه، خون حيض ببيند و بعد از آن كه سه روز يا بيشتر خون ديد يك روز يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و تمام روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و در هر دو ماه همه روزهايى كه خون ديده و در وسط پاك بوده روى هم يك اندازه باشد كه عادت او به اندازه تمام روزهايى است كه خون ديده و در وسط پاك بوده است و لازم نيست روزهايى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد، مثلاً اگر در ماه اوّل از روز اوّل ماه تا سوم خون ببيند و سه روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و در ماه دوم بعد از آن كه سه روز خون ديد، سه روز يا كمتر يا بيشتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از نه روز بيشتر نشود، همه حيض است و عادت اين زن نه روز مىشود.
مسأله 474 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت يا دو سه روز جلوتر يا دو سه روز عقب تر خون ببيند، اگرچه آن خون، نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زن حائض گفته شد عمل كند. و چنانچه بعد بفهمد حيض نبوده مثل اينكه پيش از سه روز پاك شود بايد عبادتهايى را كه به جا نياورده قضا نمايد.
مسأله 475 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر چند روز پيش از عادت و همه روزهاى عادت و چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود و صفات حيض را داشته باشد، همه حيض است. و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط خونى را كه در روزهاى عادت خود ديده، حيض است و خونى كه پيش از آن و بعد از آن ديده استحاضه مىباشد و بايد عبادتهايى را كه در روزهاى پيش از عادت و بعد از عادت بجا نياورده قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است و اگر از ده روز بيشتر شود، فقط روزهاى عادت او حيض است و خونى كه جلوتر از آن ديده استحاضه مىباشد، و چنانچه در آن روزها عبادت نكرده بايد قضا نمايد. و اگر همه روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و اگر بيشتر شود فقط روزهاى عادت حيض و باقى استحاضه است.
مسأله 476 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز پيش از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود همه حيض است و اگر از ده روز بيشتر شود روزهايى كه در عادت خون ديده با چند روز پيش از آن كه روى هم به مقدار عادت او شود حيض و روزهاى اوّل را استحاضه قرار مىدهد. و اگر مقدارى از روزهاى عادت را با چند روز بعد از عادت خون ببيند و روى هم از ده روز بيشتر نشود، همه حيض است و اگر بيشتر شود، بايد روزهايى كه در عادت خون ديده با چند روز بعد از آن كه روى
هم به مقدار عادت او شود حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 477 ـ زنى كه عادت دارد، اگر بعد از آن كه سه روز يا بيشتر خون ديد پاك شود و دوباره خون ببيند و فاصله بين دو خون كمتر از ده روز باشد و همه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر باشد. مثل آن كه پنج روز خون ببيند و پنج روز پاك شود و دوباره پنج روز خون ببيند، چند صورت دارد:
1 ـ آن كه تمام خونى كه دفعه اوّل ديده، يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد و خون دوم كه بعد از پاك شدن مىبيند در روزهاى عادت نباشد، كه بايد همه خون اوّل را حيض و خون دوم را استحاضه قرار دهد.
2 ـ آن كه خون اوّل در روزهاى عادت نباشد و تمام خون دوم يا مقدارى از آن در روزهاى عادت باشد كه بايد همه خون دوم را حيض و خون اوّل را استحاضه قرار دهد.
3 ـ آن كه مقدارى از خون اوّل و دوم در روزهاى عادت باشد و خون اوّلى كه در روزهاى عادت بوده از سه روز كمتر نباشد و با پاكى وسط و مقدارى از خون دوم كه آن هم در روزهاى عادت بوده از ده روز بيشتر نباشد، كه در اين صورت همه آنها حيض است و مقدارى از خون اوّل كه پيش از روزهاى عادت بوده و مقدارى از خون دوم كه بعد از روزهاى عادت بوده استحاضه است، مثلاً اگر عادتش از سوم ماه تا دهم بوده، در صورتى كه يك ماه از اوّل تا ششم خون ببيند و دو روز پاك شود و بعد تا پانزدهم خون ببيند، از سوم تا دهم حيض است و از اوّل تا سوم و همچنين از دهم تا پانزدهم استحاضه مىباشد اگرچه عمل به احتياط در روزهايى كه حكم به استحاضه مىشود خوب است.
4 ـ آن كه مقدارى از خون اوّل و دوم در روزهاى عادت باشد ولى خون اوّلى كه در روزهاى عادت بوده، از سه روز كمتر باشد، كه بايد در تمام دو خون و پاكى وسط كارهايى را كه بر حائض حرام است و سابقا گفته شد ترك كند و كارهاى استحاضه را بجا آورد، يعنى به دستورى كه براى زن مستحاضه گفته شد عبادتهاى خود را انجام دهد.
مسأله 478 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خون نبيند و در غير آن وقت به شماره روزهاى حيضش خون ببيند، بايد همان را حيض قرار دهد، چه پيش از وقت عادت ديده باشد چه بعد از آن.
مسأله 479 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر در وقت عادت خود خون ببيند ولى شماره روزهاى آن كمتر يا بيشتر از روزهاى عادت او باشد و بعد از پاك شدن، دوباره به شماره روزهاى عادتى كه داشته خون ببيند، خونى كه در ايام عادت است حيض و بقيه استحاضه مىباشد.
مسأله 480 ـ زنى كه عادت وقتيه و عدديه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند، خونى كه در روزهاى عادت ديده اگرچه نشانههاى حيض را نداشته باشد، حيض است و خونى كه بعد از روزهاى عادت ديده اگرچه نشانهحيض را داشته باشد استحاضه است. مثلاً زنى كه عادت حيض او از اوّل ماه تا هفتم است، اگر از اوّل تا دوازدهم خون ببيند، هفت روز اوّل آن حيض و پنج روز بعد استحاضه مىباشد.
صاحب عادت وقتيه
مسأله 481 ـ زنهايى كه عادت وقتيه دارند سه دستهاند:
اوّل: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن، خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد، مثلاً دو ماه پشت سر هم روز اوّل ماه خون ببيند ولى ماه اوّل روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود، كه اين زن بايد روز اوّل ماه را عادت حيض خود قرار دهد.
دوم: زنى كه از خون پاك نمىشود ولى دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن خون او نشانههاى حيض را دارد يعنى غليظ و سياه و گرم است و با فشار و سوزش بيرون مىآيد و بقيه خونهاى او نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى كه خون او نشانه حيض دارد، در هر دو ماه يك اندازه مثلاً در ماه اوّل، از اوّل ماه تا هفتم و در ماه دوم از اوّل ماه تا هشتم، خون او نشانههاى حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، كه اين زن هم بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.
سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن، مثلاً اوّل ماه، سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و تمام روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ولى ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اوّل باشد، مثلاً در ماه اوّل هشت روز و در ماه دوم نه روز باشد، اين زن هم بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.
مسأله 482 ـ زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر در وقت عادت خود يا دو سه روز پيش از عادت يا دو سه روز بعد از عادت خون ببيند به طورى كه بگويند حيض را جلو يا عقب انداخته، اگرچه آن خون نشانههاى حيض را نداشته باشد، بايد به احكامى كه براى زنهاى حائض گفته شد رفتار نمايد و اگر بعد بفهمد حيض نبوده، مثل آن كه پيش از سه روز پاك شود، بايد عبادتهايى را كه بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 483 ـ زنى كه عادت وقتيه دارد، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و نتواند حيض را به واسطه نشانههاى آن تشخيص دهد، بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چه پدرى باشند چه مادرى، زنده باشند يا مرده. ولىدر صورتى مىتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد كه شماره روزهاى حيض همه آنان يك اندازه باشد و اگر شماره روزهاى حيض آنان يك اندازه نباشد، مثلاً عادت بعضى پنج روز و عادت بعضى ديگر هفت روز باشد نمىتواند عادت آنان را حيض خود قرار دهد. مگر آنكه، كسانى كه عادتشان با ديگران فرق دارد به قدرى كم باشند كه در مقابل آنان هيچ حساب شوند كه در اين صورت بايد عادت بيشتر آنان را حيض خود قرار دهد.
مسأله 484 ـ زنى كه عادت وقتيه دارد و شماره عادت خويشان خود را حيض قرار مىدهد، بايد روزى را كه در هر ماه اوّل عادت او بوده، اوّل حيض خود قرار دهد، مثلاً زنى كه هر ماه، روز اوّل ماه خون مىديده و گاهى روز هفتم و گاهى روز هشتم پاك مىشده، چنانچه از اول يك ماه، دوازده روز خون ببيند و عادت خويشانش هفت روز باشد، بايد هفت روز اوّل ماه را حيض و باقى را استحاضه قرار دهد.
مسأله 485 ـ زنى كه عادت وقتيه دارد و بايد شماره عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، چنانچه خويشاوندى نداشته باشد، يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد مخير است در هر ماه از روزى كه خون مىبيند سه روز يا شش روز يا هفت روز را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
صاحب عادت عدديه
مسأله 486 ـ زنهايى كه عادت عدديه دارند سه دستهاند:
اوّل: زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد، ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد كه در اين صورت هر چند روزى كه خون ديده عادت او مىشود. مثلاً اگر ماه اوّل از روز اوّل تا پنجم و ماه دوم از يازدهم تا پانزدهم خون ببيند، عادت او پنج روز مىشود.
دوم: زنى كه از خون پاك نمىشود ولى دو ماه پشت سر هم چند روز از خونىكه مىبيند نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را دارد و شماره روزهايى كه خون نشانه حيض دارد در هر دو ماه يك اندازه است، امّا وقت آن يكىنيست، كه در اين صورت هر چند روزى كه خون او نشانه حيض را دارد، عادت او مىشود. مثلاً اگر يك ماه از اوّل ماه تا پنجم و ماه بعد از يازدهم تا پانزدهم، خون او نشانه حيض و بقيه نشانه استحاضه را داشته باشد، شماره روزهاى عادت او پنج روز مىشود.
سوم: زنى كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون، در ماه اوّل با ماه دوم فرق داشته باشد، كه اگر تمام روزهايى كه خون ديده و روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم به يك اندازه باشد، تمام روزهايى كه خون ديده با روزهاى وسط كه پاك بوده عادت حيض او مىشود و لازم نيست روزهايى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشد. مثلاً اگر ماه اوّل، از روز اوّل ماه تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند و ماه دوم، از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم از هشت روز بيشتر نشود، عادت او هشت روز مىشود.
مسأله 487 ـ زنى كه عادت عدديه دارد، اگر بيشتر از روزهاى عادت خود خون ببيند و از ده روز بيشتر شود، چنانچه همه خونهايى كه ديده يك جور باشد بايد از موقع ديدن خون به شماره روزهاى عادتش حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر همه خونهايى كه ديده يك جور نباشد، بلكه چند روز از آن، نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد اگر روزهايى كه خون، نشانه حيض را دارد با شماره روزهاى عادت او يك اندازه است، بايد همان روزها را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد، و اگر روزهايى كه خون نشانه حيض دارد، از روزهاى عادت او بيشتر است فقط به اندازه روزهاى عادت او حيض و بقيه استحاضه است و اگر روزهايى كه خون نشانه حيض دارد از روزهاى عادت او كمتر است بايد آن روزها را با چند روز ديگر كه روى هم به اندازه روزهاى عادتش شود، حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مضطربه
مسأله 488 ـ مضطربه يعنى زنى كه چند ماه خون ديده ولى عادت معيّنى پيدا نكرده اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى كه ديده يك جور باشد عادت خويشان او بعنوان ايام عادتش معتبر است چه كمتر از هفت روز باشد يا بيشتر از آن.
مسأله 489 ـ مضطربه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه دارد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز يا بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است و اگر خونى كه نشانه حيض را دارد كمتر از سه روز باشد(مثلاً دو روز خون ديده باشد) بايد همان را حيض قرار دهد و علاوه بر آن با توجه به مدّت ايّام عادت خويشان، زمان عادت خويش را محاسبه كند بنابراين اگر مثلاً مدّت ايّام عادت خويش او پنج روز است به دو روزى كه نشانه حيض بوده سه روز اضافه كند مجموع آن زمان عادت او مىشود. و همچنين است اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونى ببيند كه آن هم نشانه حيض را داشته باشد، مثل آن كه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند، بايد خون اوّل را حيض قرار دهد و باقيمانده آن را به مدّت ايّام حيض خويشانش حيض قرار دهد.
مبتدئه
مسأله 490 ـ مبتدئه يعنى زنى كه دفعه اوّل خون ديدن اوست، اگر بيشتر از ده روز خون ببيند و همه خونهايى كه ديده يك جور باشد، بايد عادت خويشان خود را به طورى كه در مضطربه گفته شد حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 491 ـ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر نشانه استحاضه را داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد، همه آن حيض است ولى اگر پيش از گذشتن ده روز از خونى كه نشانه حيض دارد دوباره خونىببيند كه آن هم نشانه خون حيض داشته باشد، مثل آن كه پنج روز خون سياه و نه روز خون زرد و دوباره پنج روز خون سياه ببيند بايد از روز اول خون ديدن حيض قرار دهد و در عدد، رجوع به خويشاوندان خود كند و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسأله 492 ـ مبتدئه اگر بيشتر از ده روز خونى ببيند كه چند روز آن نشانه حيض و چند روز ديگر آن نشانه استحاضه داشته باشد، چنانچه خونى كه نشانه حيض دارد از سه روز كمتر يا از ده روز بيشتر باشد، بايد از اوّلى كه خون نشانه حيض دارد، حيض قرار دهد و در عدد، به خويشاوندان خود رجوع كند و بقيه را استحاضه قرار دهد.
ناسيه
مسأله 493 ـ ناسيه يعنى زنى كه عادت خود را فراموش كرده است اگر بيشتر از ده روز خون ببيند بايد روزهايى كه خون او نشانه حيض را دارد تا ده روز، حيض قرار دهد و بقيه را استحاضه قرار دهد و اگر نتواند حيض را به واسطه نشانههاى آن تشخيص دهد، سه روز يا شش روز يا هفت روز از هر ماه را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد.
مسائل متفرّقه حيض
مسأله 494 ـ مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه عادت عدديه دارد، اگر خونىببيند كه نشانههاى حيض داشته باشد يا يقين كنند كه سه روز طول مىكشد، بايد عبادت را ترك كنند و چنانچه بعد بفهمند حيض نبوده بايد عبادتهايى را كه بجا نياوردهاند قضا نمايند ولى اگر يقين نكنند كه تا سه روز طول مىكشد و نشانههاى حيض را هم نداشته باشد، بنابر احتياط واجب بايد تا سه روز كارهاى استحاضه را بجا آورند و كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايند و چنانچه پيش از سه روز پاك نشدند بايد آن را حيض قرار دهند.
مسأله 495 ـ زنى كه در حيض عادت دارد، چه در وقت حيض عادت داشته باشد چه در عدد حيض، يا هم در وقت و هم در عدد آن، اگر دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند كه وقت آن يا شماره روزهاى آن يا هم وقت و هم شماره روزهاى آن يكى باشد، عادتش بر مىگردد به آنچه در اين دو ماه ديده است. مثلاً اگر از روز اوّل ماه تا هفتم خون مىديده و پاك مىشده چنانچه دو ماه از دهم تا هفدهم ماه، خون ببيند و پاك شود، از اين به بعد عادت او از دهم تا هفدهم خواهد بود.
مسأله 496 ـ مقصود از يكماه، از ابتداى خون ديدن است تا سى روز، نه از روز اوّل ماه تا آخر ماه.
مسأله 497 ـ زنى كه معمولاً ماهى يك مرتبه خون مىبيند، اگر در يك ماه دو مرتبه خون ببيند و هر دو خون نشانههاى حيض را داشته باشد، چنانچه روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز كمتر نباشد، بايد هر دو را حيض قرار دهد.
مسأله 498 ـ اگر سه روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه حيض را دارد، بعد ده روز يا بيشتر خونى ببيند كه نشانه استحاضه را دارد و دوباره سه روز خونى به نشانههاى حيض ببيند بايد خون اوّل و خون آخر را حيض قرار دهد.
مسأله 499 ـ اگر زنى كه از راه اختلاف صفات بايد خون حيض را تشخيص دهد پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست، بايد براى عبادتهاى خود غسل كند اگرچه گمان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند، ولى اگر اطمينان داشته باشد كه پيش از تمام شدن ده روز دوباره خون مىبيند نبايد غسل كند و نمىتواند نماز بخواند و بايد به احكام حائض رفتار نمايد.
مسأله 500 ـ اگر زن پيش از ده روز پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست، بايد قدرى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند و بيرون آورد. پس اگر پاك بود، غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد و اگر پاك نبود اگرچه به آب زرد رنگى هم آلوده باشد، چنانچه در حيض عادت ندارد يا عادت او ده روز است بايد صبر كند كه اگر پيش از ده روز پاك شد، غسل كند و اگر سر ده روز پاك شد، يا خون او از ده گذشت، سر ده روز غسل نمايد و اگر عادتش كمتر از ده روز است، در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك مىشود، نبايد غسل كند و اگر احتمال دهد خون او از ده روز مىگذرد احتياط واجب آن است كه تا يك روز عبادت را ترك كند و بعد از آن مىتواند تا ده روز عبادت را ترك كند ولى بهتر است تا ده روز كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك كند و كارهاى مستحاضه را انجام دهد پس اگر پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز از خون پاك شد تمامش حيض است و اگر ده روز گذشت، بايد عادت خود را حيض و بقيه را استحاضه قرار دهد و عبادتهايى را كه بعد از روزهاى عادت بجا نياورده قضا نمايد.
مسأله 501 ـ اگر چند روز را حيض قرار دهد و عبادت نكند، بعد بفهمد حيض نبوده است، بايد نماز و روزهاى را كه در آن روزها بجا نياورده قضا نمايد. و اگر چند روز را به گمان اين كه حيض نيست عبادت كند، بعد بفهمد حيض بوده، چنانچه آن روزها را روزه گرفته بايد قضا نمايد.
نفاس
مسأله 502 ـ از وقتى كه اوّلين جزء بچّه از شكم مادر بيرون مىآيد هر خونى كه زن مىبيند، اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود خون نفاس است. و زن را در حال نفاس، «نفساء» مىگويند.
مسأله 503 ـ خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اوّلين جزء بچّه مىبيند نفاس نيست و اگر شرائط حيض را داشت حيض است و الاّ استحاضه مىباشد.
مسأله 504 ـ لازم نيست كه خلقت بچّه تمام باشد، بلكه اگر خون بسته هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مىماند انسان مىشد، بايد براى خونى كه تا ده روز مىبيند بنابر احتياط واجب اعمال مستحاضه را انجام دهد و آنچه بر حائض حرام است راترك كند.
مسأله 505 ـ ممكن است خون نفاس، يك لحظه، بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمىشود.
مسأله 506 ـ هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مىماند انسان مىشد يا نه لازم نيست وارسى كند و خونى كه از او خارج مىشود شرعا خون نفاس نيست.
مسأله 507 ـ توقّف در مسجد و رساندن جايى از بدن به خطّ قرآن و كارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه مىباشد.
مسأله 508 ـ طلاق دادن زنى كه در حال نفاس مىباشد باطل است و نزديكىكردن با او حرام مىباشد و اگر شوهرش با او نزديكى كند مستحب است به دستورى كه در احكام حيض گفته شد كفّاره بدهد.
مسأله 509 ـ وقتى زن از خون نفاس پاك شد، بايد غسل كند و عبادتهاى خود را بجا آورد. و اگر دوباره خون ببيند چنانچه روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده روى هم ده روز يا كمتر از ده روز باشد، تمام آن نفاس است و اگر روزهايى كه پاك بوده روزه گرفته باشد بايد قضا نمايد.
مسأله 510 ـ اگر زن از خون نفاس پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون هست بايد مقدارى پنبه داخل فرج نمايد و كمى صبر كند كه اگر پاك است، براى عبادتهاى خود غسل كند.
مسأله 511 ـ اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد، چنانچه در حيض عادت دارد به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيه استحاضه است و اگر عادت ندارد، تا ده روز نفاس و بقيه استحاضه مىباشد و احتياط مستحب آن است كسى كه عادت دارد از روز بعد از عادت و كسى كه عادت ندارد بعد از روز دهم تا روز هجدهم زايمان، كارهايى را كه بر نفساء حرام است نيز ترك كند.
مسأله 512 ـ زنى كه عادت حيضش كمتر از ده روز است، اگر بيشتر از روزهاى عادتش خون نفاس ببيند، بايد به اندازه روزهاى عادت خود نفاس قرار دهد و بعد از آن تا روز دهم بنابر احتياط واجب بايد عبادت را ترك كند. پس اگر از ده روز بگذرد روزهاى عادتش نفاس است و بقيه استحاضه است و عبادت ترك كرده را بايد قضا كند.
مسأله 513 ـ زنى كه در حيض عادت دارد، اگر بعد از زاييدن تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه پى در پى خون ببيند به اندازه روزهاى عادت او نفاس است و ده روز از خونى كه بعد از نفاس مىبيند اگرچه در روزهاى عادت ماهانه اش باشد، استحاضه است، مثلاً زنى كه عادت حيض او از بيستم هر ماه تا بيست و هفتم آن است، اگر روز دهم ماه زاييد و تا يك ماه يا بيشتر پى در پى خون ديد، تا روز هفدهم نفاس و از روز هفدهم تا ده روز حتّى خونى كه در روزهاى عادت خود كه از بيستم تا بيست و هفتم است مىبيند، استحاضه مىباشد و بعد از گذشتن ده روز، اگر خونى را كه مىبيند در روزهاى عادتش مىباشد، حيض است چه نشانههاى حيض را داشته باشد يا نداشته باشد و اگر در روزهاى عادتش نباشد اگرچه نشانههاى حيض را داشته باشد، بايد آن را استحاضه قرار دهد.
مسأله 514 ـ زنى كه در حيض عادت ندارد، اگر بعد از زايمان تا يك ماه يا بيشتر از يك ماه خون ببيند، ده روز اوّل آن نفاس و ده روز دوم آن استحاضه است و خونى كه بعد از آن مىبيند، اگر نشانه حيض را داشته باشد حيض وگرنه آن هم استحاضه مىباشد.