نماز قضا

نماز قضا

مسأله 1362 ـ كسى كه نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده بايد قضاى آن را بجا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده يا بواسطه مستى نماز نخوانده باشد، اما كسى كه در تمام وقت بدون اختيار بى‏هوش يا ديوانه يا غير بالغ بوده قضا بر او واجب نيست، همچنين كافرى كه مسلمان شده است و زنى كه در تمام وقت نماز در حال حيض يا نفاس بوده.
مسأله 1363 ـ اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازى را كه خوانده باطل بوده، بايد قضاى آن را بخواند.
مسأله 1364 ـ كسى كه نماز قضا دارد، بايد در خواندن آن كوتاهى نكند ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله 1365 ـ اگر بچه قبل از تمام شدن وقت و لو به مقدار يك ركعت نماز همراه با مقدمات آن، بالغ شود، نماز به نحو اداء بر او واجب است و چناچه ترك نمايد قضاى آن بر او واجب است و همچنين اگر عذر زن حائض يا نفساء قبل از تمام شدن وقت، برطرف شود.
مسأله 1366 ـ در روز جمعه كه انسان مخيّر است بين نماز جمعه و نماز ظهر اگر هر دو را ترك كرد، بايد نماز ظهر را قضا كند.
مسأله 1367 ـ اگر نمازى در جاهايى كه انسان مخيّر است بين قصر و اتمام از او قضا شود و بخواهد در همان مكان‏ها قضاى آن را بجا آورد بايد قضا را بصورت قصر بجا آورد.
مسأله 1368 ـ بلند و آهسته خواندن قضاى نمازها تابع بلند و آهسته خواندن خود نماز است.
مسأله 1369 ـ كسى كه نماز قضا دارد مى‏تواند نماز مستحبّى يا استيجارى بخواند.
مسأله 1370 ـ اگر انسان احتمال دهد كه نماز قضايى دارد يا نمازهايى را كه خوانده صحيح نبوده، مستحب است احتياطا قضاى آن را بجا آورد.
مسأله 1371 ـ قضاى نمازهاى يوميّه لازم نيست به ترتيب خوانده شود به جز قضاى نماز ظهر و عصر و همچنين نماز مغرب و عشا از يك روز، ولى اگر نماز عصر از يك روز و نماز ظهر از روز ديگر قضا شده باشد بنابر احتياط، اوّل نماز عصر روز اوّل را بخواند بعد نماز ظهر روز دوم را.
مسأله 1372 ـ اگر بخواهد قضاى چند نماز غير يوميّه مانند نماز آيات را بخواند، يا مثلاً بخواهد قضاى يك نماز يوميّه و چند نماز غير يوميّه را بخواند، لازم نيست آنها را به ترتيب بجا آورد.
مسأله 1373 ـ اگر كسى نداند كه نمازهايى كه از او قضا شده كدام يك جلوتر بوده، لازم نيست به طورى بخواند كه ترتيب حاصل شود و هر يك را مى‏تواند مقدّم بدارد.
مسأله 1374 ـ اگر كسى كه نمازهايى از او قضا شده مى‏داند كدام يك جلوتر قضا شده احتياط مستحب آن است كه به ترتيب قضا كند. و آنچه اوّل قضا شده اوّل بخواند و دومى را بعد و همين طور.
مسأله 1375 ـ اگر براى ميّتى مى‏خواهند نماز قضا بخوانند و مى‏دانند آن ميّت ترتيب قضا شدن را مى‏دانسته باز لازم نيست طورى قضا را بجا بياورند كه ترتيب حاصل شود مگر بين نماز ظهر و عصر و همچنين بين مغرب و عشا از يك روز.
مسأله 1376 ـ اگر بدانند كه ميّت ترتيب قضا شدن را نمى‏دانسته يا ندانند كه مى‏دانسته لازم نيست به ترتيب براى او قضا بجا بياورند.
مسأله 1377 ـ در مسأله پيش اگر بخواهند چند نفر را براى بجا آوردن نماز ميّت اجير كنند لازم نيست وقت معيّن كنند و مى‏توانند همه با هم شروع به خواندن نماز قضا كنند.
مسأله 1378 ـ كسى كه چند نماز از او قضا شده و شماره آنها را نمى‏داند مثلاً نمى‏داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه مقدار كمتر را بخواند كافى است و همچنين است اگر شماره آنها را مى‏دانسته و فراموش كرده اگر مقدار كمتر را بخواند كفايت مى‏كند.
مسأله 1379 ـ كسى كه نماز قضا از همين روز يا روزهاى پيش دارد مستحب است اگر وقت فضيلت نماز آن روز فوت نمى‏شود قبل از خواندن نماز ادا، نمازى كه قضا شده بخواند خصوصا اگر نماز قضاى همان روز باشد.
مسأله 1380 ـ كسى كه مى‏داند يك نماز چهار ركعتى نخوانده و نمى‏داند نماز ظهر است يا عصر يا عشاء، اگر يك نماز چهار ركعتى بخواند به نيّت قضاى نمازى كه نخوانده، كافى است و در بلند و آهسته خواندن حمد مخيّر است.
مسأله 1381 ـ تا انسان زنده است اگرچه از خواندن نمازهاى قضاى خود عاجز باشد، ديگرى نمى‏تواند نمازهاى قضاى او را بخواند.
مسأله 1382 ـ نماز قضا را با جماعت مى‏شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا؛ و لازم نيست هر دو يك نماز را بخوانند مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند اشكال ندارد.
مسأله 1383 ـ مستحب است بچّه مميّز يعنى بچّه‏اى كه خوب و بد را مى‏فهمد به نماز خواندن و عبادتهاى ديگر عادت دهند، بلكه مستحب است او را به قضاى نمازها هم وادار نمايند.


نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است

مسأله 1384 ـ اگر پدر نماز و روزه خود را بجا نياورده باشد، خواه از روى نافرمانى ترك كرده باشد يا نه و خواه مى‏توانسته قضا كند يا نه، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بجا آورد، يا براى او اجير بگيرد. و نيز روزه‏اى را كه در سفر نگرفته، اگرچه نمى‏توانسته قضا كند، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نمايد، يا براى او اجير بگيرد.
مسأله 1385 ـ بر پسر بزرگتر قضاء نمازهاى مربوط به خود پدر واجب است. امّا قضاء نمازهايى كه بر او به نحو استيجار واجب شده، يا اينكه از پدر يا مادر بر ذمّه او بوده، واجب نيست.
مسأله 1386 ـ لازم نيست پسر بزرگتر وارث ميّت باشد بلكه چنانچه ممنوع از ارث باشد به يكى از اسباب منع، مانند قتل يا كفر باز قضا واجب است.
مسأله 1387 ـ اگر پسر بزرگتر شك دارد كه پدر نماز و روزه قضا داشته يا نه، چيزى بر او واجب نيست، و لازم نيست تفحّص كند.
مسأله 1388 ـ اگر پسر بزرگتر بداند كه پدرش نماز قضا داشته و شك كند كه بجا آورده يا نه، لازم نيست قضا نمايد.
مسأله 1389 ـ اگر معلوم نباشد كه پسر بزرگتر كدام است، قضاى نماز و روزه پدر بر هيچ كدام از پسرها واجب نيست. ولى احتياط مستحب آن است كه نماز و روزه او را بين خودشان قسمت كنند، يا براى انجام آن قرعه بزنند.
مسأله 1390 ـ اگر ميّت وصيّت كرده باشد كه براى نماز و روزه او اجير بگيرند بعد از آن كه اجير، نماز و روزه او را به طور صحيح به جا آورد بر پسر بزرگتر چيزى واجب نيست.
مسأله 1391 ـ اگر پسر بزرگتر بخواهد نماز و روزه پدر را قضا كند، بايد به تكليف خود عمل كند يعنى دستورات نماز و روزه را مطابق حكم مرجع تقليد خود بجا آورد.
مسأله 1392 ـ كسى كه خودش نماز و روزه قضا دارد، اگر نماز و روزه پدر هم بر او واجب شود، هر كدام را اوّل بجا آورد صحيح است.
مسأله 1393 ـ اگر پسر بزرگتر موقع مرگ پدر، نابالغ يا ديوانه باشد وقتى كه بالغ شد يا عاقل گرديد، بايد نماز و روزه پدر را قضا نمايد، و اگر در حال تمييز هم بجا آورد صحيح است، و چنانچه پيش از بالغ شدن يا عاقل شدن بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست.
مسأله 1394 ـ اگر پسر بزرگتر پيش از آن كه نماز و روزه پدر را قضا كند بميرد، بر پسر دوم چيزى واجب نيست.