احكام شير دادن
مسأله 2545 ـ اگر زنى بچّهاى را با شرايطى كه در مسأله 2555 گفته خواهد شد، شير دهد، آن بچّه با اين عدّه محرم مىشود:
اوّل: خود زن كه او را مادر رضاعى مىگويند.
دوم: شوهر زن كه شير مال اوست و او را پدر رضاعى مىگويند.
سوم: پدر و مادر آن زن هرچه بالا روند، اگرچه پدر و مادر رضاعى او باشند.
چهارم: بچّههايى كه از آن زن به دنيا آمدهاند، يا به دنيا مىآيند و همچنين فرزندان رضاعى او در صورتى كه از همين شوهر به آنها شير داده باشد.
پنجم: بچّههاى اولاد آن زن هرچه پايين روند، چه از اولاد او به دنيا آمده، يا اولاد او آن بچّهها را شير داده باشند.
ششم: خواهر و برادر آن زن اگرچه رضاعى باشند، يعنى بواسطه شير خوردن، با آن زن خواهر و برادر شده باشند.
هفتم: عمو و عمّه آن زن اگرچه رضاعى باشند.
هشتم: دايى و خاله آن زن اگرچه رضاعى باشند.
نهم: اولاد شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هرچه پايين روند، اگرچه اولاد رضاعى او باشند و مادر رضاعى آنها هم يكى نباشد.
دهم: پدر و مادر شوهر آن زن كه شير مال آن شوهر است، هرچه بالا روند اگرچه رضاعى باشند.
يازدهم: خواهر و برادر شوهرى كه شير مال اوست اگرچه خواهر و برادر رضاعى او باشند.
دوازدهم: عمو و عمّه و دايى و خاله شوهرى كه شير مال اوست هرچه بالا روند، اگرچه رضاعى باشند. و نيز عدّه ديگرى هم كه در مسائل بعد گفته مىشود، بواسطه شير دادن محرم مىشوند.
مسأله 2546 ـ اگر زنى بچّهاى را با شرايطى كه در مسأله 2555 گفته مىشود شير دهد، پدر آن بچّه نمىتواند با دخترهايى كه از آن زن به دنيا آمدهاند ازدواج كند. و نيز نمىتواند دخترهاى شوهرى را كه شير مال اوست براى خود عقد نمايد، و در هر دو صورت چنانچه يكى از آنها فعلاً زن او باشند عقد او بنابر احتياط واجب باطل مىشود، و همچنين پدر آن بچه نمىتواند دخترهاى رضاعى شوهرى كه شير مال اوست را به ازدواج خود درآورد همانطور كه احتياط واجب در اجتناب از دخترهاى رضاعى زن شير دهنده است.
مسأله 2547 ـ اگر زنى بچّهاى را با شرايطى كه در مسأله 2555 گفته مىشود شير دهد، شوهر آن زن كه صاحب شير است به خواهرهاى آن بچّه محرم نمىشود. و نيز خويشانِ شوهر به خواهر و برادر آن بچّه محرم نمىشوند.
مسأله 2548 ـ اگر زنى بچّهاى را شير دهد، به برادرهاى آن بچّه محرم نمىشود. و نيز خويشان آن زن به برادر و خواهر بچّهاى كه شير خورده محرم نمىشوند.
مسأله 2549 ـ اگر مردى با زنى كه دخترى را شير كامل داده ازدواج كند و با آن زن نزديكى نمايد، ديگر نمىتواند آن دختر را براى خود عقد كند.
مسأله 2550 ـ اگر مردى با دخترى ازدواج كند، ديگر نمىتواند با زنى كه آن دختر را شير كامل داده ازدواج نمايد.
مسأله 2551 ـ مرد نمىتواند با دخترى كه مادر يا مادر بزرگش او را شير كامل داده ازدواج كند. و نيز اگر زن پدر انسان از شير پدر او دخترى را شير داده باشد، انسان نمىتواند با آن دختر ازدواج نمايد و چنانچه دختر شيرخوارى را براى خود عقد كند بعد مادر يا مادربزرگ يا زن پدر او از شير همان پدر، آن دختر را شير دهد، عقد باطل مىشود.
مسأله 2552 ـ با دخترى كه خواهر، يا زن برادر انسان از شير برادرش او را شير كامل داده نمىشود ازدواج كرد و همچنين است اگر خواهرزاده يا برادرزاده، يا نوه خواهر يا نوه برادر انسان آن دختر را شير داده باشد.
مسأله 2553 ـ اگر زنى بچّه دختر خود را شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود. و همچنين است اگر بچّهاى را كه شوهر دخترش از زن ديگر دارد شير دهد. ولى اگر بچّه پسر خود را شير دهد، زنِ پسرش كه مادر آن طفل شيرخوار است بر شوهر خود حرام نمىشود.
مسأله 2554 ـ اگر زن پدرِ دخترى، بچّه شوهر آن دختر را از شير آن پدر شير دهد، آن دختر به شوهر خود حرام مىشود، چه بچّه از همان دختر يا از زن ديگر شوهر او باشد.
شيردادنى كه علّت محرم شدن است
مسأله 2555 ـ شير دادنى كه علّت محرم شدن است هشت شرط دارد:
اوّل: بچّه شير زن زنده را بخورد و شير به جهت زايمان در پستان جمع شده باشد. پس اگر از پستان زنى كه مرده است شير بخورد فايده ندارد.
دوم: شير آن زن از حرام نباشد، پس اگر شير بچّهاى را كه از زنا به دنيا آمده به بچّه ديگر بدهند، بواسطه آن شير، بچّه به كسى محرم نمىشود.
سوم: بچّه شير را از پستان بمكد، پس اگر شير را در گلوى او بريزند نتيجه ندارد.
چهارم: شير، خالص بوده و با چيز ديگر مخلوط نباشد.
پنجم: شير از يك شوهر باشد. پس اگر زن شيردهى را طلاق دهند، بعد شوهر ديگرى كند و از او آبستن شود و تا موقع زاييدن، شيرى كه از شوهر اوّل داشته باقى باشد و مثلاً هشت دفعه پيش از زاييدن از شير شوهر اوّل و هفت دفعه بعد از زاييدن از شير شوهر دوم به بچّهاى بدهد، آن بچّه به كسى محرم نمىشود.
ششم: بچّه، شير را قى نكند و اگر قى كند، اثرى ندارد.
هفتم: پانزده مرتبه يا يك شبانه روز به طورى كه در مسأله بعد گفته مىشود شير سير بخورد يا مقدارى شير به او بدهند كه بگويند از آن شير استخوانش محكم شده و گوشت در بدنش روييده است، بلكه اگر ده مرتبه هم به او شير دهند، بنابر احتياط مستحب كسانى كه بواسطه شير خوردن او به او محرم مىشوند، با او ازدواج نكنند و نگاه محرمانه هم به او ننمايند.
هشتم: دو سال بچّه تمام نشده باشد و اگر بعد از تمام شدن دو سال، او را شير دهند به كسى محرم نمىشود، بلكه اگر مثلاً پيش از تمام شدن دو سال، چهارده مرتبه و بعد از آن، يك مرتبه شير بخورد، به كسى محرم نمىشود، ولى چنانچه از موقع زاييدن زن شيرده بيشتر از دو سال گذشته باشد و شير او باقى باشد و بچّهاى را شير دهد، بنابر احتياط لازم آن بچه با كسانى كه بواسطه اين شير خوردن محرم مىشود نگاه محرمانه نكند و با آنها ازدواج هم نكند.
مسأله 2556 ـ بايد بچّه در بين يك شبانه روز غذا يا شير زن ديگر را نخورد ولى اگر كمى غذا بخورد كه نگويند در آن بين، غذا خورده اشكال ندارد و نيز بايد پانزده مرتبه را از شير يك زن بخورد و در بين پانزده مرتبه شير زن ديگر را نخورد و در هر دفعه بدون فاصله شير بخورد، ولى اگر در بين شير خوردن نفس تازه كند، يا كمى صبر كند، به طورى كه از اوّلى كه پستان در دهان مىگيرد تا وقتى سير مىشود يك دفعه حساب شود، اشكال ندارد.
مسأله 2557 ـ اگر زن از شير شوهر خود بچّهاى را شير دهد، بعد شوهر ديگر كند و از شير آن شوهر هم بچّه ديگر را شير دهد آن دو بچّه به يكديگر محرم نمىشوند.
مسأله 2558 ـ اگر زن از شير يك شوهر چندين بچّه را شير دهد، همه آنان به يكديگر و به شوهر و به زنى كه آنان را شير داده محرم مىشوند.
مسأله 2559 ـ اگر كسى چند زن داشته باشد و هر كدام آنان با شرايطى كه گفتيم بچّهاى را شير دهد، همه آن بچّهها به يكديگر و به آن مرد و به همه آن زنها محرم مىشوند.
مسأله 2560 ـ اگر كسى دو زن داشته باشد و يكى از آنان بچّهاى را مثلاً هشت مرتبه و ديگرى هفت مرتبه شير بدهد آن بچّه به كسى محرم نمىشود.
مسأله 2561 ـ اگر زنى از شير يك شوهر پسر و دخترى را شير كامل بدهد خواهر و برادر آن دختر به خواهر و برادر آن پسر محرم نمىشوند.
مسأله 2562 ـ انسان نمىتواند بدون اذن زن خود، با زنهايى كه بواسطه شير خوردن، خواهرزاده يا برادرزاده زن او شدهاند ازدواج كند. و نيز اگر با پسرى لواط كند، بنابر احتياط واجب نمىتواند با دختر و خواهر و مادر و مادربزرگ آن پسر كه رضاعى هستند يعنى بواسطه شير خوردن، دختر و خواهر و مادر او شدهاند ازدواج نمايد.
مسأله 2563 ـ زنى كه برادر انسان را شير داده به انسان محرم نمىشود، اگرچه احتياط مستحب آن است كه با او ازدواج نكند.
مسأله 2564 ـ انسان نمىتواند با دو خواهر، اگرچه رضاعى باشند يعنىبواسطه شير خوردن، خواهر يكديگر شده باشند ازدواج كند و چنانچه دو زن را عقد كند و بعد بفهمد خواهر بودهاند، در صورتى كه عقد آنان در يك وقت بوده، در انتخاب هر كدام كه بخواهد مختار است و ديگرى را رها مىكند. و اگر در يك وقت نبوده، عقد اوّلى صحيح و عقد دومىباطل است.
مسأله 2565 ـ اگر زن از شير شوهر خود كسانى را كه بعداً گفته مىشود شير دهد، شوهرش بر او حرام نمىشود، اگرچه بهتر آن است كه احتياط كنند.
اوّل: برادر و خواهر خود را.
دوم: عمو و عمّه و دايى و خاله خود را.
سوم: اولاد عمو و اولاد دايى خود را.
چهارم: برادرزاده خود را.
پنجم: برادر شوهر، يا خواهر شوهر خود را.
ششم: خواهرزاده خود، يا خواهرزاده شوهرش را.
هفتم: عمو و عمّه و دايى و خاله شوهرش را.
هشتم: نوه زن ديگر شوهر خود را.
مسأله 2566 ـ اگر كسى دختر عمّه يا دختر خاله انسان را شير دهد به انسان محرم نمىشود ولى احتياط مستحب آن است كه از ازدواج با او خوددارى نمايد.
مسأله 2567 ـ مردى كه دو زن دارد، اگر يكى از آن دو زن، فرزند عموى زن ديگر را شير دهد، زنى كه فرزند عموى او شير خورده، به شوهر خود حرام نمىشود.
آداب شير دادن
مسأله 2568 ـ براى شير دادن بچّه بهتر از هر كس مادر اوست و سزاوار است كه مادر براى شير دادن از شوهر خود مزد نگيرد و خوب است كه شوهر مزد بدهد. و اگر مادر بخواهد بيشتر از دايه مزد بگيرد، شوهر مىتواند بچّه را از او گرفته و به دايه بدهد.
مسأله 2569 ـ مستحب است دايهاى كه براى طفل مىگيرند، دوازده امامى و داراى عقل و عفّت و صورت نيكو باشد و مكروه است كم عقل يا غير دوازده امامى يا بد صورت، يا بد خلق، يا زنازاده باشد و نيز مكروه است دايهاى بگيرند كه بچّهاى كه دارد از زنا به دنيا آمده باشد.
مسائل متفرّقه شير دادن
مسأله 2570 ـ مستحب است زنها مواظب باشند كه هر بچّهاى را شير ندهند، زيرا ممكن است فراموش شود كه به چه كسانى شير دادهاند و بعداً دو نفر محرم با يكديگر ازدواج نمايند.
مسأله 2571 ـ كسانى كه بواسطه شير خوردن، خويشى پيدا مىكنند مستحب است يكديگر را احترام نمايند، ولى از يكديگر ارث نمىبرند و حقهاى خويشى كه انسان با خويشان خود دارد براى آنان نيست.
مسأله 2572 ـ در صورتى كه ممكن باشد، مستحب است بچّه را دو سال تمام شير بدهند، بلكه احتياط آن است كه كمتر از 21 ماه شير نخورد.
مسأله 2573 ـ اگر بواسطه شير دادن، حقّ شوهر از بين نرود، زن مىتواند بدون اجازه شوهر، بچّه ديگرى را شير دهد، ولى جايز نيست بچّهاى را شير دهد كه بواسطه شير دادن به آن بچّه، به شوهر خود حرام شود، مثلاً اگر شوهر او دختر شيرخوارى را براى خود عقد كرده باشد و زن آن دختر را شير دهد، بنابر احتياط واجب آن زن بر شوهرش حرام ابدى مىشود و احتياطا مرد بايد او را طلاق دهد و هرگز با او ازدواج نكند. و اگر شير مربوط به خود او باشد دختر شيرخوار نيز بر او حرام ابدى مىشود، و اگر شير از شوهر سابق باشد بنابر احتياط عقد او باطل است.
مسأله 2574 ـ اگر كسى بخواهد زن برادرش به او محرم شود بايد دختر شيرخوارى را مثلاً دو روزه براى خود صيغه كند و در آن دو روز با شرايطىكه در مسأله 2555 گفته شد زن برادرش آن دختر را شير دهد كه در اين صورت عقد دختر باطل مىشود و آن دختر بر او مَحرم و حرام ابدى مىشود و زن برادرش نيز با او محرم مىشود.
مسأله 2575 ـ اگر مرد پيش از آن كه زنى را براى خود عقد كند بگويد بواسطه شير خوردن، آن زن بر او حرام شده، مثلاً بگويد شير مادر او را خورده، نمىتواند با آن زن ازدواج كند، و اگر بعد از عقد بگويد و خود زن هم حرف او را قبول نمايد عقد باطل است، پس اگر مرد با او نزديكى نكرده باشد، يا نزديكى كرده باشد، ولى در وقت نزديكىكردن، زن بداند بر آن مرد حرام است، مهر ندارد و اگر بعد از نزديكى بفهمد كه بر آن مرد حرام بوده، شوهر بايد مهر او را مطابق زنهايى كه مثل او هستند بدهد.
مسأله 2576 ـ اگر زن پيش از عقد بگويد بواسطه شير خوردن بر مردى حرام شده، نمىتواند با آن مرد ازدواج كند و اگر بعد از عقد بگويد، مثل صورتى است كه مرد بعد از عقد بگويد كه زن بر او حرام است و حكم آن در مسأله پيش گفته شد.
مسأله 2577 ـ شير دادنى كه علّت محرم شدن است به دو چيز ثابت مىشود:
اوّل: خبر دادن عدّهاى كه انسان از گفته آنان يقين پيدا كند.
دوم: شهادت دو مرد عادل يا چهار زن كه عادل باشند، ولى بايد شرايط شير دادن را هم بگويند، مثلاً بگويند ما ديده ايم كه فلان بچّه بيست و چهار ساعت از پستان فلان زن شير خورده و چيزى هم در بين نخورده و همچنين ساير شرطها را كه در مسأله 2555 گفته شد شرح دهند، ولى اگر معلوم باشد كه شرايط را مىدانند و در عقيده با هم مخالف نيستند و با مرد و زن هم در عقيده مخالفت ندارند لازم نيست شرايط را شرح دهند.
مسأله 2578 ـ اگر شك كنند بچّه به مقدارى كه علّت محرم شدن است شير خورده يا نه، يا گمان داشته باشند كه به آن مقدار شير خورده ولى گمان به حدّ اطمينان نرسد بچّه به كسىمحرم نمىشود ولى بهتر آن است كه احتياط كنند.